درگفتگو با بانو مجتهده گُل گیری بررسی شد؛

تبیین حقوق و کرامت زن در اسلام و کار کردهای عفاف و حجاب در جامعه اسلامی

عفاف و حجاب

بانو مجتهده گل‌گیری در گفتگوی اختصاصی با هفته‌نامه «افق حوزه» پاسخگوی برخی سؤالات مهم پیرامون موضوع حجاب و عفاف بود.

به گزارش روابط عمومی و بین‌الملل، استاد سرکار خانم «معصومه گُل گیری» در سال ۱۳۴۵ تحصیلات علوم دینی را در آبادان شروع کرد و در سال ۱۳۵۰ پس‌از هجرت به شهر مقدس قم، هسته اولیه مدرسه علوم دینی خواهران را که در آن دوران «مکتب» نامیده می‌شد، با تحصیل خود و هم‌درسی‌هایشان در قم شکل داد. وی تحصیلات را با جدیت و پشتکار پی گرفت و به مراتب ارزشمندی نایل گردید. استاد بانو گل‌گیری دارای همسر و چهار فرزند است و مسئولیت‌های خانه‌داری و مادری نیز ایشان را از کار علمی باز نداشته است. ایشان در حال حاضر عضو هیأت امنای جامعةالزهرا‌؟عها؟ و مشغول تدریس خارج فقه و دیگر متون درسی در این مرکز آموزشی بین‌المللی می‌باشند.

بانو مجتهده گل‌گیری در گفتگوی اختصاصی با هفته‌نامه «افق حوزه» پاسخگوی برخی از سؤالات مهم پیرامون موضوع حجاب و عفاف بودند که در ادامه تقدیم خوانندگان ارجمند می‌شود.

□ دیدگاه اسلام درباره اهمیت حجاب و عفاف را تشریح بفرمایید. چرا دین اسلام روی این مسئله تأکید دارد؟

▪ نکته قابل توجه این است که دین اسلام، آورنده، مبدع و مبتکر حجاب نیست؛ چنان‌که از قرآن مجید استفاده می‌شود، حجابی که در آن دوران موجود بوده، توسط قرآن تصحیح شده است. یعنی اسلام حجاب ناصحیح را تصحیح کرده است وگرنه اصل حجاب در گذشته و پیش‌از اسلام نیز بوده است و نه‌تنها در شبهه جزیره عربستان‌؛ بلکه در کل جهان امر حجاب، امری مقبول و پذیرفته‌شده بوده است. شهید مطهری؟ق؟ در کتاب ارزشمند مسئله حجاب به این موضوع پرداخته‌اند و حجابی را که در اعصار گذشته در کشورهای مطرح آن روز وجود داشته است، عنوان کرده و توضیحات مفیدی داده‌اند. به هر حال هرچه به عقب برگردیم و به گذشته بشر نگاه کنیم، می‌بینیم که از روزی که آدم و حوا روی زمین آمدند و حیاتشان را آغاز کرده‌اند، مسئله پوشش به‌عنوان امری مطرح و قابل قبول بوده و قرآن کریم به این مسئله اشاره دارد. عبارتی که در قرآن کریم وجود دارد، این است که «وطفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة» یعنی وقتی لباس‌هایشان [حضرت آدم و حوا] برطرف شد و خودشان را بدون لباس دیدند، با این‌که هر دو نفر نسبت به هم محرم و زن و شوهر بودند و پیدا بودن قسمتی یا همه بدن مشکلی ایجاد نمی‌کرد، مع‌الوصف قسمت‌هایی از بدن خود را به‌تعبیر قرآن کریم پوشاندند و از برگ‌های بهشت بر روی بدن خودشان قرار دادند. معلوم می‌شود، حجاب چیزی مطلوب بوده و به‌طور فطری و طبیعی با این‌که هنوز فرمانی صادر نشده بود و آیاتی در بحث حجاب وجود نداشت، این دو بزرگوار، بدن خود را از یکدیگر پوشانیدند؛ با این‌که وجوبی برای پوشش در میان نبود؛ بنابراین این توجه فطری نشان می‌دهد، بازگشت ریشه حجاب به یک امور قابل قبول و منطقی و احساسی و فطری است. پس معلوم می‌شود تاریخچه حجاب، تاریخچه‌ای است که با نشو و نما و پیدایش انسان بر روی زمین آغاز شده و قرآن با این آیه شریفه به‌طور ظریف به آن اشاره داشته است. سوره‌هایی که به مسئله حجاب پرداخته است، سوره نور و احزاب است. البته برخی از بزرگان ما کلمات و آیاتی را در مورد مسئله حجاب مطرح کرده‌اند؛ اما به نظر ما آن‌چه صریح است، در سوره نور و احزاب است. در سوره نور مسئله خمار را مطرح می‌کند؛ خمار یعنی روسری؛ وقتی به تاریخچه روسری هم نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که زن‌ها در گذشته خمار و روسری داشتند؛ اما به‌گونه‌ای نبوده که مقدار لازم از سر و گردن را بپوشاند. در گذشته روسری را از پشت گره می‌زدند و قسمت‌هایی از گردن و سینه نمایان بوده است. درباره آیه سوره نور شأن نزولی وجود دارد که شهید مطهری‌ در مسئله حجاب آن‌را به‌خوبی بیان کرده است و دیگران نیز نوشته‌اند که بانویی به این ترتیب روسری را بسته بود و جوانی از مقابل می‌آمد، توجه او به گردن و سینه خانم جلب شد و با دیوار یا شیشه‌ای برخورد کرد و سر او شکسته شد و خون صورت او را فراگرفته. با این وضعیت خدمت رسول اکرم‌؟ص؟ رسید و گلایه کرد که این‌گونه منظره‌ای دیده شد و من به این وضعیت افتادم. در این حال، آیاتی از سوره نور نازل شد، مبنی بر این‌که «ولیضربن بخمرهن على جیوبهن» که  از زنان خواسته شد، پوشیدن خمار را تصحیح کنند. به نحو درستی خود را بپوشانند و روی قسمت‌هایی از گردن و سینه قرار دهند. یعنی گره پشت سر را باز کنند و دو طرف روسری را روی گردن و سینه خود قرار دهند تا بدین وسیله مسئله پوشش، شکل واقعی خود را پیدا کند و این جور حوادث که موجب ناراحتی اشخاص می‌شود، اتفاق نیفتد. در سوره احزاب سخن از «جلباب» است و آن، لباسی است که به‌صورت چادر بوده و البته به‌گونه دیگری دوخته می‌شد و مانند چادر امروزی نبوده؛ و نقش چادر را داشته و یا به‌صورت عبا بوده که مردان روی دوش می‌انداختند و بانوان روی سر خود قرار می‌دادند. در واقع جلباب همان عبایی بود که علاوه بر خمار روی سر قرار می‌گرفت؛ یعنی زنان عبا را هم روی سر قرار می‌دادند که تا پایین پا کشیده می‌شد یا تا روی زانو قرار می‌گرفت. یا به‌صورت ملافه‌ای بوده که از روی سر قرار می‌دادند و چون پارچه بزرگ انتخاب می‌شد، سراسر بدن زنان را می‌پوشاند. ما در خطبه فدکیه حضرت زهرا علیهاالسلام مشاهده می‌کنیم، افرادی که خطبه را نقل کرده‌اند می‌گویند: وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام به قصد ایراد خطبه از منزل خارج شدند، بعد‌از این‌که خمار را دور سر پیچانیدند، با جلبابی که روی سر قرار دادند، از منزل خارج شدند و در روایات آمده: به‌قدری این جلباب بلند بود، موقع حرکت لبه‌های آن زیر پای ایشان قرار می‌گرفت و همه پیکر مقدس حضرت زهرا علیهاالسلام را می‌پوشاند. این لباسی بود که اسلام نیاورد. در گذشته بود؛ اما اسلام آ‌ن‌را تصحیح کرد. درباره روسری یا خمار دستور داد، گره را از پشت بردارند و روی گریبان بگذارند و درباره جلباب که می‌پوشیدند و سابقه داشت، دستور داد که به این کیفیت بپوشانند که «یدنین علیهن من جلابیبهن» خداوند متعال از این زن‌ها می‌خواهد که دو لبه جلباب را به هم نزدیک کنند؛ چون وقتی جلباب را روی سر قرار می‌دادند، جلوی آن‌را باز می‌گذاشتند؛ از این رو قرآن می‌خواهد که به این نکته توجه کنند که پوشاندن زیبایی‌ها و امور جلب توجه کننده، ضروری است. پس دو لبه چادر را به هم نزدیک کنند که لباس زیرشان و اندامشان پیدا نباشد. اصلِ جلباب بود و خدا خواست، بخشی از جلباب را به خود نزدیک کنند و دو طرف لباس آزاد نباشد.

جمله‌ای در قرآن وجود دارد که بسیار مورد توجه است، قرآن کریم می‌فرماید: «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین»؛ یعنی‌ای رسول گرامی به زن‌ها و دخترانت و زن‌های مؤمن بگو: حجاب خود را رعایت کنند و با آن‌ها درباره حجاب گفت‌و‌گو کن. منظور از این آیه زنان مؤمن نیست؛ وگرنه مؤمنات می‌آورد؛ بلکه منظور از زنان آقایان مؤمن است، بانویی هم که همسر ندارد و یا همسر مؤمن ندارد، مخاطب این آیه است. نکته‌ای که تذکر داده، نقش آقایان در حجاب است؛ یعنی غیرت و منطق مردان در حجاب زنان مهم است و اگر مردان مؤمن باشند، مسئله حجاب در جامعه اسلامی راحت‌تر رواج پیدا می‌کند و مانعی بر سر حجاب بانوان پدید نمی‌آید؛ در حالی‌که گاهی آقایان زنان با حجاب خود را تحقیر می‌کنند و با زنان با حجاب خود مقابله می‌کنند. در این آیه نکته لطیفی می‌آورد که آقایان باید در امر حجاب، بانوان را یاری کنند؛ نه این‌که زنانی که همسر ندارند و یا همسر مؤمن ندارند، از حجاب معاف باشند.

□ از نظر اسلام، فلسفه حجاب و عفاف چیست؟

▪ قرآن کریم فلسفه حجاب را در جاهای دیگری از قرآن نیز مطرح کرده است که آن، حفظ حرمت جامعه و عفت برای زنان و مردان است و به‌همین جهت وقتی خداوند در سوره نور می‌خواهد حجاب را مطرح کند، از نگاه یا نظر شروع می‌کند و مردها را مورد خطاب قرار می‌دهد که نگاه خود را کنترل و دامان‌های خود را از آلودگی حفظ کنند و پاکدامن باشند که اگر چنین نکنند، خداوند متوجه اعمال آن‌هاست، «ان الله بصیر بما یعملون» . بدین معنا که اگر بخواهند زیرچشمی نیز نگاه کنند و از فرمان خدا به‌نحوی بگریزند، امکان پذیر نیست؛ زیرا در منظر و دیدگاه خداوند قرار دارند. بنابراین باید به‌طور کامل خود را حفظ کنند و از این وظیفه فرار نکنند. از این دستور قرآن برمی‌آید که اگر مردان دامان خود را پاک نگاه ندارند، خداوند آگاه است و متوجه می‌شود، باید توجه کنند که ترک گناه و حفظ دامن از آلودگی اهمیت زیادی دارد و حفظ نگاه، مقدمه‌ای برای حفظ پاکدامنی است. همه باید توجه داشته باشند که خطاب قرآن کریم به زنان نیز از مسئله کنترل نگاه آغاز می‌شود تا بدین‌ وسیله، پاکدامنی‌شان هم حفظ شود و با رعایت حجاب که پس‌از امر نگاه به آن اشاره شده است، زینت‌هایشان آشکار نشود.

پیرامون فلسفه حجاب آمده است که حجاب برای حفظ جامعه و تقوای عمومی لازم و مفید است. در این آیات شریف در سوره نور به این مطلب اشاره دارد. همان طور که گفته شد،از نظر قرآن کریم، فلسفه حجاب حفظ عفت عمومی در سطح جامعه است؛ مثلاً در آیه ۳۰ سوره نور بعد‌از این‌که می‌فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ویحفظوا فروجهم»، این فرمان عدم نگاه و نگهداری دامان، در بیان فلسفه آن چنین می‌فرماید: «ذلک أزکى لهم إن الله خبیرٌ بما یصنعون»؛ این کار برای آن‌ها پاکیزه‌تر است. خداوند آگاه است و می‌داند چه رفتاری دارند. یصنعون از کلمه صنعت و ظریف‌کاری است؛ یعنی اگر که به‌نحوی ظریف و دزدانه هم انجام دهند و نگاه کنند، خداوند به آن توجه دارد. این کلمه أزکى لهم نشان می‌دهد، اصل تحریم نگاه نادرست و لزوم غض بصر و حفظ دامن به جهت این است که برای رشد اجتماعی و سلامت و امنیت عمومی یک امر ضروری است و باید انجام شود. هم‌چنین در آیه بعدی یعنی آیه ۳۱ از سوره نور که فرموده «وقل للمؤمنت یغضضن من أبصرهن ویحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن إلا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن على‏ جیوبهن ولا یبدین زینتهن إلا لبعولتهن...وتوبوا إلى الله جمیعاً أیه المؤمنون لعلکم تفلحون».‏ در پایان آیه فرموده است: جمیعاً زنان و مردان همه از گذشته ناروای خود که در امر نگاه و حفظ دامان و پوشش رعایت نکرده و مرتکب خطاهایی شده‌اند، اکنون زمان توبه کردن فرارسیده است و جمیعاً باید توبه کنند. «المؤمنون» در این جا اعم از مردان و زنان مؤمن است و همه مؤمنین در جامعه اسلامی وظیفه دارند، توبه کنند؛ زیرا به این وسیله رستگار می‌شوند. پس فلسفه حجاب، رستگاری جامعه اسلامی است که از گناه و آلودگی پاک شوند و به رشد کامل که جامعه اسلامی باید به آن برسد، نائل شوند. در جاهای دیگر نیز از مجموعه کل قرآن می‌توان این استفاده کرد. زبان قرآن این است که هر فرمانی که داده می‌شود، به نفع مردم و برای حفظ تعادل و امنیت جامعه است و هر جا به نسبت فرمانی که می‌آید، فلسفه خاصی وجود دارد که در مجموع می‌توان از آن به کلمه رشد و رسیدن جامعه اسلامی به کمال لایق خودش تعبیر کرد، پس فلسفه حجاب مقدمه‌ای برای حفظ عفت عمومی برای زنان و مردان است. هر رفتاری که موجب شود عفاف در معرض خطر قرار بگیرد و تأمین نشود، قرآن نسبت به آن تذکر داده است و حتی به زنان خطاب فرموده که پاهای خود را محکم روی زمین نزنید و زینت پنهان خود را که در مچ پا قرار می‌دادند، به وسیله زدن پاهای خود به زمین، آشکار نکنند؛ یعنی تا این اندازه قرآن کریم به امر عفت توجه دارد. خوب معلوم است که زدن پا روی زمین و مشخص شدن این‌که خانمی که پای خود را روی زمین می‌زند، دارای یک زینت آلاتی است که در زیر پا قرار دارد، ربطی به امر حجاب ندارد؛ بلکه کاملاً متوجه بعد اصلی مسئله، یعنی رعایت عفت و حیا در جامعه است. در سوره احزاب نیز پس‌از بیان لزوم رعایت حجاب و نزدیک کردن دو طرف جلباب به یکدیگر به‌نحوی که جلباب حقیقتاً به‌صورت حجاب باشد، می‌فرماید: جهت رعایت این نحوه حجاب این است که زنان مورد تعرض، نگاه و آزار افراد اوباش قرار نگیرند و هیچ نوع تحریکی از سوی زنان در جهت جلب توجه مردان اتفاق نیفتد. این‌ها نشان‌دهنده این است که مسئله عفت و پاکدامنی، محور اصلی فرمایشات قرآن است و در حقیقت حجاب، ابزاری است برای این‌که جامعه اسلامی در سلامت و امنیت کامل از این جهت قرار بگیرد.

□ اسلام در چه زمانی و به چه علت مسئله حجاب را مطرح کرد؟

▪ طرح مسئله حجاب به‌وسیله اسلام در دورانی اتفاق افتاد که حکومت اسلامی تشکیل شد و ۱۳سال پیامبر‌؟ص؟ در مکه حضور داشتند و در آن‌جا سخن از حجاب نزد؛ حتی بعد که به مدینه مهاجرت کردند، در سال‌های نخست سخنی از بحث حجاب مطرح نکردند، بحث حجاب وقتی مطرح شد که زمینه مساعدی برای طرح آن وجود داشت؛ یعنی در زمانی که مشکلی برای یکی از آقایان پیش آمده بود. از این بیانات معلوم شد، حجاب امری واسطه‌ای و ابزاری است. این نیست که حجاب همانند واجب‌های دیگر مثل نماز و روزه مطرح شده باشد. بلکه حجاب ابزاری برای حفظ عفت عمومی جامعه است و در بیرون از خانه معنا پیدا می‌کند. اگر حجاب، عبادت محسوب می‌شد و مانند نماز و روزه بود، هم در خانه و هم بیرون از خانه باید رعایت می‌شد؛ اما می‌بینیم، ضرورت و وجوب حجاب بیرون از خانه مطرح شده است و در ارتباط با نامحرمان و خارج از منزل معنی پیدا می‌کند. ممکن است برخی بگویند: چرا در نماز هم شکلی از حجاب مطرح شده است؟جواب این است که خدا می‌خواهد این را بفهماند وضعیت حجاب زن برای بیرون از خانه و مواجهه با نامحرمان، بهترین وضعیت برای زنان است و حافظ شخصیت و عفت آن‌هاست و لذا در نماز که بهترین حالت برای انسان است، زنان باید این مقدار از حجاب را رعایت کنند. خداوند دوست می‌دارد که موقع خواندن نماز همان‌طور که موها شانه می‌شود، دندان‌ها مسواک می‌شود، از عطر استفاده می‌گردد، بانوان با وضعیت حجاب در پیشگاه خداوند متعال حاضر شوند و این تمرینی دائمی برای آشنا شدن زنان در جامعه اسلامی با حجاب و پذیرش این فرهنگ به‌صورت عمومی که وضعیت حجاب بانوان هرگز موجب تحقیر آن‌ها نیست؛ چنان‌که شانه زدن و مسواک زدن و عطر زدن موجب تحقیر نیست؛ بلکه نشان می‌دهد، زیباترین و شکیل‌ترین حالت برای بانوان در پیشگاه خدای متعال، داشتن چنین حجابی است و این فرهنگ وقتی در نماز مراعات شود، فرهنگی عمومی و قابل قبول برای همه مسلمانان خواهد بود، جهت دیگر آن این است، چون شکستن نماز حرام است و ممکن است، در حال نماز نامحرمی وارد شود و خانم نمازگزار نتواند حجاب را رعایت کند، پس با حفظ حجاب وارد نماز می‌شود که اگر نامحرمی هم وارد شود، مجبور نباشد که نماز را بشکند. ممکن است، کسی تصور کند پس حجاب در نماز واجب نیست و اگر مثلاً نامحرم وارد نشود، نیازی به حجاب نیست. پاسخ منفی است یا این‌که می‌گویند: چرا با این‌که خداوند با ما نامحرم نیست، چرا باید حجاب را رعایت کنیم، دو نکته پیش گفته را می‌شود استفاده کرد؛ یکی این‌که فرهنگ حجاب به‌عنوان فرهنگی برتر و زیبا و شکیل و محترمانه در خور کرامت زن تلقی شود و نکته دیگر و فرعی‌تر این است که موضوع شکستن نماز اتفاق نیفتند؛ اما به هیچ عنوان، سخن این نیست که رعایت حجاب در نماز واجب نباشد.

□ آیا بی‌حجابی جرم است و حکومت می‌تواند بدحجاب‌ها و بی‌حجاب‌ها را مجازات کند؟

▪ بی‌حجابی امری حرام است؛ زیرا وقتی مطلبی امر می‌شود و صورت وجوب به خود می‌گیرد، همان‌طور که در آیات قرآن ملاحظه شد که به‌صورت امر صادر شده و از بانوان رعایت حجاب و محدوده آن خواسته شده، ترک واجب قطعاً حرام است. قبلا هم توضیح دادیم که حجاب توسط حکومت اسلامی در زمانی که اسلام از نظر سیاسی، اقتصادی، مباحث اجتماعی، ایجاد تمدن نوین و قدرت‌یابی و تسلط در عمده عالم و جهان به‌لحاظ نظامی، سلطه کافی یافته بود، مطرح شده است؛ نه این‌که طرح مسئله حجاب در آغازین روزهای پیدایش اسلام باشد؛ البته نکته مهم این است که در گذشته مسئله حجاب موجود بوده ولی کافی نبوده و به‌صورت مطلوب رعایت نمی‌شده است؛ یعنی اصل حجاب بوده و جلباب و خمار رایج بوده؛ ولی به وضعیت مطلوب که فلسفه ناشی از طرح حجاب را باید تأمین می‌کرده تأمین نمی‌کرده و این پوشش ناقص، نه‌تنها عفت عمومی را ایجاد نمی‌کرده بلکه گاهی به عفت عمومی نیز ضربه زده است که درباره شأن نزول خمار به آن اشاره شد.

باید بپذیریم که رعایت حجاب نیز کار آسانی نیست. این‌که زنان مو، اندام، دست‌ها و پاهای خود را بپوشانند، کار ساده‌ای نیست؛ حتی می‌بینیم، قرآن فرموده که سخن گفتن خود را نیز مورد مراقبت قرار دهند؛ حرف زدن باید متعارف و بدون پیام و بدون تحریک و خالی از هر نوع جلب توجه جنس مقابل باشد. حتی قرآن تبرج و خودنمایی بانوان را ممنوع کرده است. بانوان حق تبرج و خودنمایی در بیرون از خانه ندارند و چون این‌ها یک تکلیف خاص است و مردان چنین تکلیفی ندارند، رعایت آن نیز کار آسانی نیست: پس این تکلیف مهم باید در یک شرایط ویژه‌ای برای بانوان تعریف شود. به‌خصوص در شرایط فعلی در جامعه ما که بی‌حجابی و خونمایی به‌عنوان یک سرمایه اجتماعی در سطح جهان برای زنان مطرح است و هر روز عده‌ای می‌کوشند که چاشنی آن را اضافه کنند، بدیهی است که قرار دادن زنان زیر پوشش و حجاب و الزام به آن امری دشوار است. این‌که از بانوان بخواهیم از این سرمایه اجتماعی که البته از نظر مسلمان این‌گونه موارد، سرمایه اجتماعی نیست و موجبات تخریب شخصیت زنان را فراهم می‌کند، قانع کردن بسیاری از اشخاص و بانوان به حجاب امری دشوار شده است؛ لذا می‌بینیم، هر چه می‌کوشیم و از هر راهی وارد می‌شویم تا بانوان را به حجاب مورد نظر اسلام الزام کنیم، در بسیاری از موارد با شکست مواجه می‌شویم. این‌گونه نیست که با تبلیغات و امر به معروف روز به روز بر تعداد بانوان با حجاب افزوده شود و گاهی بالعکس است؛ زیرا سرمایه اجتماعی قرار دادن بی‌حجابی، مانع بزرگی در مسیر را تحقق و ترویج حجاب است، و حقیقتاً تأمین‌کننده عفت عمومی، امنیت اجتماعی و در نتیجه سلامت بانوان و به‌ویژه خانواده‌هاست.

وقتی به صدر اسلام نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که در آن موقع با این‌که حجاب به‌صورت ناقص بود، اسلام حجاب را معطل کرد تا این‌که نفوذ جهانی اسلام تثبیت گردید و لذا در یک مقطعی این مسئله را در سوره نور و احزاب عنوان فرمود و کیفیت پوشش زنان را مطرح کرد. اسلام ابتکاری در خصوص مسئله حجاب نداشته و تصحیح ناصحیح فرمود و چگونگی رعایت حجاب را مطرح کرد؛ به‌گونه‌ای که بتواند به مقاصد بلند اسلام که تأمین سلامت اجتماعی است، نائل شود و جامعه را به نقطه کمال سوق دهد. اسلام می‌خواهد در محیط جامعه که محیط کار و تلاش است، با تحریکات جنسی مواجه نباشیم. تحریکات جنسی فقط باید در چارچوب خانواده تأمین شود اصلاً برای حفظ خانواده حجاب مطرح می‌شود و حفظ خانواده است که حجاب را ضروری می‌کند؛ زیرا وقتی بانوان حجاب را رعایت کردند، مسئله کنترل نگاه و ارتباط قطعاً صورت می‌گیرد. اصراری که اسلام دارد، علاوه بر طرح مسئله حجاب، بر عدم اختلاط زن و مرد که همه زیرمجموعه امر حجاب هستند، کاملاً نشان می‌دهد که محور اصلی و اساسی که حفظ امنیت و عفت عمومی است، در حقیقت همین عفت و امنیت اجتماعی سامان‌دهنده خانواده‌ها و پیشگیرنده نابسامانی‌ها و از هم پاشیدن خانواده‌هاست که اگر حجاب رعایت نشود و عفت عمومی تأمین نگردد قطعاً خانواده‌ها نیز پایدار نخواهند بود. نکته‌ای که تأکید می‌شود، این است که با توجه به این‌که مسئله حجاب در شرایطی عنوان شد که تمدن نوین اسلامی در عالم و عدالت اجتماعی توسط اسلام برای عموم مردم ملموس شده بود، قرآن مسئله حجاب را برای بانوان که به‌صورت ظاهر یک تحمیل است و تحمیل برای مردان به این شدت نیست، در صورتی مطرح می‌کند که همه طعم واقعی اسلام را چشیده‌اند و عظمت و تمدن اسلام، مردم را کاملاً توجیه و آماده کرده بود، کاملاً مستعد بودند که این مقداری از تکلیف که اسلام از خانم‌ها می‌خواهند که همان خمار را به‌نحو بهتری بپوشند و جلباب (چادر) را به‌نحوی بپوشند که عفاف اجتماعی و سلامت و امنیت جامعه تأمین شود، اکنون کاملا آماده اجرای چنین تکلیفی هستند. برای این‌که در اذهان نکته ناثوابی تداعی نشود، در مورد کلمه تحمیل باید عرض کنیم، تکلیف و تحمیل تقریباً نزدیک به هم است؛ اما قرآن و اسلام در فرهنگ خود، کلمه تحمیل را استفاده نمی‌کند. تکلیف بال است و کلفت و سختی؛ اما هر سختی به‌معنای تحمیل نیست؛ یعنی بار منفی به دنبال ندارد. هر امر دشواری می‌تواند به‌جهت فوایدی که دارد، نه‌تنها تحمیل نباشد، بلکه مطلوب و کاملاً پذیرفتنی باشد. تمام تکالیف و احکام اسلام این چنین‌اند و اسلام با بیان فلسفه احکام و زیبا نشان دادن ایمان در دل‌ها، مسیری را پیموده که مسلمان خود را تحت ستم و تحمیل احساس نمی‌کند؛ بلکه کشیدن بار تکلیف را محبوب خود می‌داند و از آن لذت می‌برد؛ مثلاً عبادت تکلیف است و فرد عابد در عین حال از عبادت خود لذت می‌برد؛ زیرا آن را در مسیر کمال و رشد خود می‌بیند؛ پس تحمیل با تکلیف فرق دارد. حالا در این سئوال که آیا حکومت اسلام در شرایط فعلی می‌تواند بدحجاب‌ها را مجازات کند؟ پاسخ این است، چون در اسلام می‌بینیم که حکومت اسلامی در تصویب حجاب دخالت کرد، اکنون هم دخالت حکومت اسلامی در امر حجاب مسئله‌ای روشن و واضح است؛ اما این‌که چه رفتاری باید حکومت اسلامی داشته باشد و چه مجازات‌هایی را تعریف کند، این پاسخ دقیقی لازم دارد که متفکران ما باید در این بخش فکر کنند و راهکار پیشنهاد دهند. اجمالا نظر ما این است که حکومت اسلامی باید در این بخش بکوشد و راهکار پیشنهاد کند و از طرق مختلف مشکل خود را حل کند. به نظر ما کار عمومی و درازمدت این است که حکومت اسلامی درصدد تأمین زیرساخت‌های تمدن نوین اسلامی برآید و اگر حکومت به وظایف خود عمل می‌کند و در صدد تأمین زیرساخت‌ها برآید، و ممکن است متناسب با بی‌حجابی در جامعه مراحلی را در بازگرداندن بانوان به مسیر اصلی‌شان که رعایت حجاب اسلامی است انجام دهد و در این مقوله موفق باشد. این‌که بگوییم چه نوع مجازاتی باید وضع شود، این امر متوجه مراجع و مجامع قانون‌گذاری است و باید با دقت انجام شود؛ اما در طرح درازمدت حکومت اسلامی باید همان راه را که اسلام در آغاز خود طی کرد، یعنی چشاندن طعم عدالت و ایجاد تمدن می‌کند. اکنون حکومت اسلامی باید در این طراز قرار بگیرد و نشان دهد که تمدن اسلام چه معنایی دارد و باید در چه جایگاهی قرار بگیریم. با این کار ما روحیه غرب‌گرایی و خودباختگی در برابر تمدن پوشالی غرب را از جامعه اسلامی خود برطرف خواهیم کرد. یکی از نکاتی که علاوه بر تأمین زیرساخت‌ها و تمدن نوین اسلامی لازم است، به آن توجه شود مسئله حفظ کرامت بانوان در محیط خانواده است؛ یعنی باید مشکلات بانوان در محیط خانواده مورد توجه حاکمان اسلامی قرار بگیرد و زن را از این‌که در محیط خانواده مورد بی‌احترامی قرار بگیرد و کرامت‌اش نقض شود، رهاسازی کند. اگر بانوان برخورد کریمانه اسلام را ببینند و اسلام را به‌عنوان مدافع حقوقشان که در گذشته تضییع می‌شده است، ببینند، قطعاً خیرخواهی اسلام را درک می‌کنند و تکالیف خود را بهتر از گذشته انجام می‌دهند. ما معتقدیم که اگر حکومتی وظایف خود را به‌خوبی انجام داد، بعداً می‌تواند به مسئله حجاب بپردازد و آن‌را تصحیح کند. این‌که زنی را شلاق بزنیم، امکان‌پذیر نیست که او را به مسیر بازگردانیم؛ به‌جز این‌که لج‌بازی را با نظام اسلامی افزایش دهیم، نتیجه مطلوبی به دست نمی‌آوریم.

ادامه دارد...

 

منبع: نشریه افق حوزه، شماره ۶۰۷، دوشنبه ۲۰ آبان ۹۸

مطالب مرتبط :

اشتراک گذاری:

نظرات

نظری هنوز ارسال نشده است

ارسال نظر